۱۳.۱۲.۸۱

یک زن جهان سومی که باشی ...

تو این گوشه دنیا زن كه باشی، لابد عادت داری كه توضیح بدهی. اما شاید اهل فعالیت های اجتماعی جهت احقاق حقوق زنان نباشی و ندانی كه یك زن جهان سومی چگونه فعالیت اجتماعی می كند یا مثلاً چگونه به یك جلسه می رود. برای تو خواهم گفت. به یك جلسه دعوت شده ای. باید توضیح بدهی : این جلسه كه می خواهی بروی چیست ؟ برای چه می روی ؟ چرا ساعت جلسه این قدر دیر است ؟ آیا توی جلسه مرد هم هست یا نه ؟ چرا این جلسه هر بار یك جا برگزار می شود ؟ مثلاً فكر می كنی با این جلسه ها چیزی عوض می شود ؟ جلسه سیاسی كه نیست ؟ و .... 

توضیح می دهی كه این جلسه مربوط به چند NGO زنان است كه دور هم جمع شده اند تا پیرامون مطالبات زنان از جامعه و حکومت به بحث بنشینند. همان كه هفته های پیش هم می رفتم، ۵ تا ۷ هم آنقدرها دیر نیست ولی اگر تو مشكلی داری با آژانس برمی گردم.  توی جلسه هم مرد نیست، البته چرا شاید یك نفر باشد. توی یكی دو تا از جلسات قبلی یك آقای جا افتاده شركت می‌كرد كه البته نمی دانم امروز هم می آید یا نه. جای جلسه هم ثابت نیست چون این تشكل ها هشتشان گرو نه‌شان است و پول و پله ای در بساط ندارند كه جا و مكان مخصوص داشته باشند، هر دفعه دفتر یك كدام دور هم جمع می شویم. فكر نمی كنم كه با این جلسات به این زودی ها چیزی عوض بشود اما امیدوارم كه در دراز مدت بشود، اگر هم نشد حداقل ما تلاش خودمان را كرده‌ایم. 

نه، به پیر به پیغمبر سیاسی نیست. اصلاً NGO ها حق ندارند كار سیاسی بكنند. و باز هم سؤال و سؤال و سؤال و تو مدام توضیح می دهی، زیر نقاب خونسردی‌ای كه به چهره داری، خون خونت را می خورد. دیرت شده و یكی دو دقیقه دیگر عقربه كوچك ساعت روی ۵ جا خوش می كند و تو هنوز داری بازخواست می شوی. 
خدا را شكر انگار بالاخره سؤال ها دارند تمام می شوند. هنوز لنگه دیگر كفشت را نپوشیده ای كه شوكه ات می كند، اگر من بگویم نرو، می روی ؟ 

جواب مزخرفی می دهی كه حرف دلت نیست، اما برای آرام ماندن فضای زندگی لازم است. از اینكه مطمئن می شود مطیع اوامرش هستی، احساساتی می شود و بزرگوارانه می گوید : نه برو  !!!!!

منبع : برگفته از جایی که یادم نیست، با کمی ویرایش.