[ شرح ]
ای آرزوی آرزو ... آن پرده را بردار ازو
صفحات دیگر
خانه
درباره من
عکسها
توییت
معرفیکتاب
بریده کتاب
دیالوگ فیلم
شایدشعر
تماس
۱۸.۳.۸۵
تقلا برای استتار
در یک هوای سرد پس از باران
مردی رمیده بخت
با سرفههای سخت
دیدم که پهن میکرد
عریانی خودش را
روی طناب رخت
شعر عمران صلاحی، مجموعه «ایستگاه بین راه»
by Norman Saunders
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی