۲۴.۱۲.۸۷

دقیقن خودم

این لفظ لعنتی "خداحافظی" یک چیز مزخرفی دارد که وقتی گفتی، خودت را می‌اندازی توی چاله برنگشتن. یعنی من که گفتم خدافس دیگه تموم شد. دیگه نمی‌خوام. دیگه نیستم. دیگه حالم به هم می‌خوره. دیگه خدافس. 

یه کمی هم اگه مغرور باشی یه گهی زده می‌شه که دیگه نمی‌شه جمش کرد. دیگه .... نمی‌شه جمش کرد.


زاهد پشیمان را، ذوق باده خواهد کشت
عاقلا مکن کاری، کآورد پشیمانی

پند عاشقان بشنو، وز در طرب بازآ
کاین همه نمی‌ارزد، شغل عالم فانی

می‌روی و مژگانت، خون خلق می‌ریزد
تیز می‌روی جانا، ترسمت فرو مانی