۲۵.۹.۹۵

هر کدام از ما دلایلی داشتیم

اعتراف کردم که دوستش دارم و با سوز دل و دلی دردآلود، پی بردم که همه‌ی آن‌چه مانع آن شد که یکدیگر را دوست بداریم، تا چه حد غیرضروری و پیش پا افتاده و فریب‌گر بود. پی بدم که انسان عاشق و دل‌باخته، آن‌گاه که به عشق می‌اندیشد، باید در داوری‌اش به معانی عالی‌تر و مهم‌تر از خوش‌بختی یا بدبختی، و گناه یا صواب به معنای متعارف آن توجه کند.

برای آخرین بار بوسیدمش، دستش را فشردم و برای همیشه از هم جدا شدیم.


مجموعه آثار آنتوان چخوف - داستان‌های کوتاه / جلد چهارم / ترجمه سروژ استپانیان / انتشارات توس