۲۷.۸.۸۳

خوابگاه دختران

شعار تبلیغاتی فیلم خوابگاه دختران این بود : "همان‌گونه که باید بخندیم، باید بترسیم." که روی بیلبوردهایی در سطح شهر نوشته شده بود.

ژانر وحشت در سینمای ایران بسیار مهجور است و حالا محمدحسین لطیفی با "خوابگاه دختران" تلاش کرده تا دوباره پای این ژانر سینمایی را  وسط بکشد. اگرچه خوابگاه دختران صرفا یک فیلم ترسناک نیست و حتی از نیمه فیلم به بعد فیلم کم‌کم اجتماعی می‌شود و بعد معمایی و ترسناک خود را از دست می‌دهد. اما در مجموع فیلم قابل قبولی‌ست. شاید تنها از آثار موفق سینمای ترس در ایران بتوانم "شب بیست و نهم" را به یاد بیاورم.

دست گذاشتن روی ژانر وحشت آن هم در سینمای ایران با محدودیت‌های متفاوتی که بر سر راه فیلم‌سازان وجود دارد، بسیار پر خطر است. تا آن‌جا که شاید تماشاگر به جای این‌که از تماشای فیلم بترسد، به آن بخندد. البته فکر می‌کنم خوابگاه دختران به عنوان یک فیلم ترسناک می‌توانست با تعلیق و رازآلودگی بیشتر، مخاطب را بیشتر درگیر کند و مسئولیت اجتماعی برای خودش نتراشد.

شاید به محض شنیدن سینمای وحشت در دنیا همه به یاد ومپایرها و دراکولاها و خون آشام‌ها بیفتند و یا شاید هم بلافاصله نام آلفرد هیچکاک را به خاطر بیاورند. اما به نظرم سینمای ترس در ایران می‌تواند مختصات خاصی داشته باشد که این مختصات خاص، این ژانر را از بند محدودیت‌ها رها کند و به فیلم‌هایی از این دست امتیازات خاصی هم بدهد.

مثل استفاده از معماری خاص ایرانی، تاریخ رازآلوده جامعه سنتی و مذهبی، فضاهای اصیل و خاص این‌جایی مثل زورخانه‌ها، حمام‌ها، آب‌انبارها، اندرونی‌ها، کوچه‌ها و ...