۹.۹.۸۷

کره الاق کدخدا بودن



توی ده شلمرود
حسنی تک و تنها بود

حسنی نگو بلا بگو 
تنبل تنبلا بگو
موی بلند روی سیاه 
ناخن دراز واه واه واه

نه فلفلی نه قلقلی
 نه  مرغ زرد کاکلی 
هیچ‌کس باهاش رفیق نبود

تنها روی سه پایه نشسته بود تو سایه
باباش می‌گفت: حسنی میای بریم حموم؟ 
نه نمیام نه نمیام
سرتو می خوای اصلاح کنی؟ 
نه نمی‌خوام نه نمی‌خوام

کره الاغ کدخدا 
یورتمه می‌رفت تو کوچه‌ها
الاغه چرا یورتمه می‌ری؟
دارم میرم بار ببرم 
دیرم شده عجله دارم
الاغ خوب و نازنین 
سر در هوا سم بر زمین
یالت بلند و پرمو 
دمت مثال جارو 
یک  کمی به من سواری می‌دی؟
نه که نمی‌دم
چرا نمی‌دی؟
واسه این‌که من تمیزم
 پیش همه عزیزم اما تو چی؟
موی بلند روی سیاه 
ناخن دراز واه واه واه!

غاز پرید تو استخر
تو اردکی یا غازی؟
من غاز خوش زبان
میای بریم به بازی؟ 
نه جانم
چرا نمیای؟
واسه این‌که من 
صبح تا غروب 
میون آب کنار جو 
مشغول کار شست‌وشو
اما تو چی؟
موی بلند روی سیاه
 ناخن دراز واه واه واه

در وا شد و یه جوجه 
دوید و اومد تو کوچه 
جیک‌جیک کنان 
گردش‌زنان
اومد و اومد پیش حسنی
جوجه کوچولو 
کوچول موچولو
 میای با من بازی کنی؟
مادرش اومد قدقدقدا
برو خونتون تو رو به خدا
جوجه ریزه میزه
 ببین چقد تمیزه؟
 اما تو چی؟ 
موی بلند روی سیاه 
ناخن دراز واه واه واه

حسنی با چشم گریون
 پا شد و اومد تو میدون:
آی فلفلی آی قلقلی
 میاین با من بازی کنین؟
نه که نمیایم
چرا نمیاین؟ 
فلفلی گفت:
من و داداشم و بابام و عموم 
هفته‌ای دو بار میریم حموم
اما تو چی؟
قلقلی گفت:نگاش کنین
موی بلند روی سیاه 
ناخن دراز واه واه واه

حسنی دوید پیش باباش 
حسنی میای بریم حموم؟
میام میام
سرتو میخوای اصلاح کنی؟
میخوام میخوام
حسنی نگو یه دسته گل
 تر و تمیز و تپل مپل

الاغ و خروس و جوجه غاز و ببعی
 با فلفلی با قلقلی با مرغ زرد کاکلی
حلقه زدن دور حسن
الاغه می‌گفت:
اگه کاری نداری بریم الاغ سواری
خروسه می گفت : 
قوقولی قوقو قوقولی قوقو
 هر چی می‌خوای فوری بگو
مرغه می‌گفت:
حسنی برو تو کوچه 
بازی بکن با جوجه
غاز می‌گفت: 
حسنی  بیا با همدیگه بریم شنا

توی ده شلمرود 
حسنی  دیگه تنها نبود

* گفتم شعر پست قبل را کامل کنم و یه راز هم بگم.  بچه که بودم تو مدرسه با این شعر یه نمایش تو حیاط مدرسه اجرا کردیم که من توش نقش کره الاق کدخدا رو بازی کردم. چنان یورتمه تحسین‌برانگیز و باشکوهی رفتم که تشویق هم‌مدرسه‌ای‌ها را در پی داشت.

* شعر منوچهر احترامی