سالها زنده میمونه و نه غرق میشه، نه حتی ترسی از غرق شدن داره. اگه ملوانا و خدمهش بهش برسن که دیگه ممکنه حتی صد ساال عمر کنه و بیشتر. اما کشتی برای به آب انداختنه. وقتی تو آب نیست، موضوعیت نداره، دلیل وجودش زیر سواله. کشتی برای اینه که دریاهای جدید پیدا کنه، به ساحلهای جدید برسه. مبنای وجودیش اینه که متوقف نشه، به دل موج بزنه، به دل طوفان. سر از آبهای ناشناخته دربیاره. ساحل براش فقط برای تجدید قواست. فقط برای استراحت.
اصل زندگی کشتی وسط دریاست. مقصد کشتی مسیر میان ساحل هاست.
اصل زندگی کشتی وسط دریاست. مقصد کشتی مسیر میان ساحل هاست.
آدما مث کشتیان. برخی یادشون رفته که اصن کارکردشون چیه. تو یه ساحل سالهاست پهلو گرفتن و از ترس غرق شدن تکون نمیخورن، خیلیا که اصن به آب انداخته نمیشن، اما به جاش سالم و سرحالن. حتی یه بارم خیس نشدن. یه عده اوضاعشون بهتره. تو یه دریاچهای حوضی برا خودشون میرن و میآن و عده کمی هم کشتی کشتیان. کشتیهای واقعی.