۲۲.۱.۸۸

میان‌بُر

تموم چیزای هشتاد و هفتی
مدا
سال‌نومه‌ها
قول و قرارا
ماچ و بوسه‌ها
حتی عشقای هشتاد و هفتی

همه رفتن تو گنجه‌ی فراموش
جوری که انگار اصن هشتاد و هفتی تو کار نبوده

هر خری رو که نیگا می‌کنی
دیگه هشتاد و هشتی شده 

این وسط ما موندیم
که هشتاد و هشتی نمی‌شیم
هشتاد و هفتی‌ام نشده بودیم
این وسط ما معطلیم
با یه تاخیر فاز خرکی
همین‌جوری الکی