۴.۳.۸۹

خامی

یه رفیقی داریم عشق خیامه. چند روز پیشا که روز بزرگداشت خیام بود، بهش گفتم فلانی دیروز روز خیام بودا، حواست هس؟؟؟ گف عزیز، هر روز واسه ما روز خیامه. یعنی دهنمو بست. این بار دوم بود.

یادمه بار اولش عین همین یه دوست دیگه داشتیم (که نمی‌دونم هنوز داریم یا نه) یه باری می‌خواستم کتابای سالینجر رو بهش معرفی کنم، وختی همرو اسم بردم و چکیده چندتاشو گفتم، طرف گف عزیزم اینا رو خوندم، من الآن تو ترکم. فک کن ؟!!!


* عکس : سالینجر در پیری، وقتی که از عکس گریزان بود.