۲۸.۱.۸۶

پشت به دریا

«راه ساده برای آشنایی با یک شهر این است که انسان بداند مردم آن چگونه کار می‌کنند، چگونه عشق می‌ورزند و چگونه می‌میرند. در شهر کوچک ما، گویا بر اثر آب و هواست که این هر سه با هم و به صورت داغ و با گیجی انجام می‌گیرد.
...

مردان و زنان با آن‌چه عمل عشق خوانده می‌شود، همدیگر را به سرعت می‌بلعند و یا تسلیم انس طولانی دوجانبه‌ای می‌شوند. در میان این دو افراط‌‌‌کاری اغلب حد وسطی وجود ندارد.
...

شایسته است این را هم اضافه کنیم که شهر ما بر روی منظره بی‌مانندی پیوند خورده است. در میان جلگه‌ای عریان که از تپه‌های درخشان احاطه شده و در برابر خلیج زیبایی قرار گرفته است. تنها می‌توان افسوس خورد که شهر پشت به این خلیج ساخته شده است و بنابراین دیدن دریا ممکن نیست.»

* طاعون، آلبر کامو