متون یه قرارداد شرکت رو فرستادم به یه دارالترجمه برای ترجمه رسمی. وقتی نتیجه ترجمهها به دستم رسید، تا روزای متوالی داشتم میخندیدم. ترجمهها پر بود از سوتیهای متوالی و مدرسهای و از همه بدتر، اساسا متن نامهها عوض شده بود. اینم یه نمونهاش.
همونطور که میبینید و هر بچه دبیرستانی میفهمه، این نامه از طرف رئیس یک کارگاه اومده و متنش اینه که قرارداد شماره فلان به پیوست این نامه ارائه میشه و پیوستش هم بعدا میاد.
حالا ترجمه رو بخونین. از انشای احمقانه که بگذریم، اولن که متن نامه رو کلن عوض کرده و گفته قرارداد شماره فلان رو زود باش بده. اما شاهکارش اینه که General Site Manager رو ژنرال ترجمه کرده. آدم یاد لیانشانپو میفته.
+ سعی کردم اسم دارالترجمه عزیز معلوم نباشه اما یه کمی معلوم شد.
+ راستی حواسم نبود، شرح چند روز پیشا (۱۹ دی) شیش سالش تموم شد و رفت تو هف سال.