"دماوند بچگی، با کوه سفيد و گندمزارهای طلايیاش، اغوا کنندهتر از رختخواب گرم و تنبل کودکی، مرا در خود فرو میکشد و دقيقههای مجذوب و خاطرههای مضطرب عشق – اولين عشق – مثل اشباحی برخاسته از خوابی هزار ساله، هوشيار و حاضر، به هم می آويزند و توی تن محترم و موقر و مشروط من – تن خسته و پيرم پایکوبی میکنند."
* جایی دیگر، درخت گلابی، گلی ترقی