۱۰.۱۲.۹۰

در مسلخ

به جز این
که تو راننده‌ی شبی
و من راننده‌ی روز
به جز تمام فرق‌هایی که میان ماست

میان ما
انبوهی از بوسه‌های خشکیده است
انبوه هم آغوشی‌های ناکام
انبوه شعرهای نسروده
که با خنده بگویی
"در این دنیا
هیچ شعری برای من نیست"

اما درست
همین شعر
همین چند خط
برای توست
فارغ از تمام دروغ‌ها و کنایه‌ها
و انگشت‌هایی که
تو را
نشانه رفته‌اند

زمستان نود

* عکس Andrés Cañal