۱۱.۹.۹۲

ظن

 همین‌طوری که به زن نگاه می‌کنه
همین‌جوری که به حرفاش گوش می‌ده
همین‌جوری که داره براش چای دم می‌کنه
در همون زمانی که حتی زورکی داره بهش لبخند می‌زنه
 زن براش فرومی‌ریزه
تموم می‌شه
و فقط انگار تمام سلولای بدنش یه چیز می‌خوان
که زن بره و دیگه هم برنگرده