[ شرح ]
ای آرزوی آرزو ... آن پرده را بردار ازو
صفحات دیگر
خانه
درباره من
عکسها
توییت
معرفیکتاب
بریده کتاب
دیالوگ فیلم
شایدشعر
تماس
۲۵.۱.۹۴
من شعر میخوندم
تو خودت شعر بودی
عاشق شدن تخم میخواست
ما تخمشو نداشتیم
ما همیشه از آخرش ترسیدیم
اسمشم گذاشتیم تدبیر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی