۲۰.۵.۹۵

وقایع‌نگاری

چشمام نیمه باز بود. ساعت حوالی ۵ صبح. مادر اومد و ملافه‌ای روم کشید. قطره اشکی از چشمام سُر خورد و روی بالش افتاد.